مرا با یاد چشمانت، در این زندان رها کردی
تو ما را خواستی، اما به غم ها مبتلا کردی
شنیدم آفتابت را نتاباندی به روی ما
شنیدم غنچه وا کردی و رازت بر ملا کردی
تو در فکر فرار و ما به فکر وصل در چرخیم
در این غربت سرا بنگر، چه با این لاله ها کردی
تو خود میدانی از قلبم، که با یاد تو می کوبد
چه طوفانی در این دشت شقایق ها به پا کردی